با تو میشه تمام دنیا رو قدم زد؟!!!
لبت مشروط، دلت پُرتوپ، نگاهت فتنه ی روسی
لبم پرخون، دلم آشوب، نگاهم چون اَرَس جاری
شدم سردارِ بی باروت در این تبریز، بی خاتون
گلستان ساز عهدت را در این تهرانِ قاجاری
#رص #رباعی
از نزدیک به هشت میلیارد نفر روی کره زمین
به خواب من آمدنت چه بود...
سراب بیداری ات را که دیدیم...
سرای خواب هایت چه شود...
گاهی...
دلت تنگ نمیشود برای گذشته ها...؟!
گذشته هایی حتی پر از دروغ و فریب...
شیرینی دروغ هایت به تلخی حقیقتت می ارزید...
بعضی سکانس های زندگی دوست داشتنی اند...
حتی اگر تمام شوند...
و تکرار ناپذیرند...
حتی اگر تکرار شوند....
تا حالا؛
یک استکان چای بسیار
شیرینِ گرمِ تلخِ سرد
را نوش جان کرده ای؟!
:):
To understand me
دلخوشی یعنی این که همون رشته شهری که عاشقشی قبول بشی 💗
#ارشد96 #فلسفه #تهران #روزانه
بانوی خیالیِ من...
می دانی...
دلم که می گیرد... هوای تو را می کند...
انگار که در هوایی که نفس های تو در آن دمیده می شود آرامشی سحرآمیز نهفته باشد...
و خدا داند که حال این دل را تمام طبیبان شهر جواب کرده اند...
آنها چه می دانند از معجزه و سحر...
آنها که از معجزه ی نوازش چشمان تو بویی نبرده اند...
یک قرص چشمان تو آرام بخش تمام امراض من است...
و قرص دیگر چشمانت... روشنایی بخشِ حیاتِ وجودی من...
معجزه ی لبانت... آنگاه که مرا خطاب قرار دهی... سرسبز ترین ماه پاییز را رقم می زند...
و گرمای دستانت برای من تمام سرمای زمستان را کافیست...
آنگاه که لبخند روی لبان تو نمایان شود... شکوفه های بهاری جان روییدن می گیرند و تقویم روزگارِ من با تو تحویل می شود...
گرمای آتش عشق تو گرمترین فصل سال را به یغما برده است...
آنگاه که من در آغوش احساس تو غرق می شوم...