نوشته های مستر من

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «mrman» ثبت شده است

لنگ ظهر

از سری سر و کله زدن های من (+) و خاله فریبا (-):

- رضاااااااااا... هوووووی پااااشووو بااااا ساعت دو ظهره هنوز گرفته خوابیده

+ خاله تورو خدا سر و صدا نکن خسته ام

- بعله دیگه منم از شب تا صبح بشینم پای تلگرام و لاو بترکونم و مخ دختر مردمو بزنم خسته میشم

+ خااااااالللللللهههه؟!!!!  خوبه خودت شاهد بودی تا خود صبح داشتم سفارش مردم رو طراحی میکردم... :/

- دیگه بدتر... دیگه بدتر .... هم سن و سال های تو کم مونده بچه شون هم به دنیا بیاد تو هنوز....

+ چیکار کنم برم مخ دختر مردمو بزنم؟!!

- ها چشمم روشن بعله بفرما دیگه ... بعد اینهمه مدت پسر بزرگ کردنم همینم مونده بود 

+ پس چی؟!!

- هیچی بیا یکم سر معصومه رو گرم کن باهاش بازی کن من بخوابم خسته شدم از صبح

+ من : :/ 

- تو که اگه عرضه این کارا رو داشتی الان دست از پا دراز تر نمیفتادی اون گوشه زانوی بخل رو غم بگیری

+ خاله زانوی غم بخل بگیری .... بعدشم بغل ...خخخ 

پ.ن : آخر سر هم نفهمیدم چی به چی شد هر چی گفتم یه چیزی گفت نفهمیدم چیکار کنم معصومه رو گرفتم اوردم زیر پتو با هم خوابیدیم...خخخ ... البته اینقد ادا در آوردیم که خواب همه رو پروندیم 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مسترمن

خدایی هم هست؟!!!

این دیگه امتحان نیست، دیگه نمیتونی مثه بقیه چیزا اسم این رو هم امتحان بذاری

این آخر نامردیه

لذت صدای خرد شدن قلب ها چقدر برایت زیباست؟ 

از زجر و ناله ی دل های شکسته چقدر لذت می بری؟

چقدر زیبا و بی نقص و تمام بصیر بودی

کاش انسان بودی نه خدا،

حداقل شاید انسانیتت اجازه نگاه کردن صرف برایت نمی داد

خدایا خلاصه اش کنم، چند وقتی است کافر شده ام به خدایی ات

دیگر راه من و تو از هم جداست

تو بمان همان بالا و خدایی ات را ادامه بده

من هم این پایین انسانیتم را حفظ میکنم و خوب بودن را بیشتر از قبل تمرین میکنم

البته نه دیگر بخاطر حرفهای تو، بخاطر زیبایی خوب بودن و ارزش انسانیت

راستش را بگویم؟!! دیگر خجالت کشیدم برایش بگویم خدایی هم هست

خدایی که با آن عظمت قدرتش که گوش عالم را کر کرده است چه زیبا بصیر است.

ایمان آورده ام دیگر به بصیر بودنت

چه زیبا نگاهمان میکنی...

کاش جایمان برای لحظه ای تغییر می کرد

من خدا بودم و تو انسان

تو همچون انسان نماهای بی تفاوت فقط به نظاره کردنت می نشستی و من با تمام انسانیتم برای بندگانت خدایی میکردم

انسان که باشی نمی توانی بی تفاوت رد شوی و تنها نظاره گر باشی، انسان که باشی تا اخرین نفس و نیروی رگ هایت به داد زجر و ناله بی پناه میرسی و امیدش را از تنها امیدش نا امید نمیکنی

خدایا بهشتت برای خودت، جهنمت هم برای کسانی مژده ده که دنیایشان بهشت بود و جهنم وارانه یادت کردند

من دیگر هیچ چیزی نمیخواهم، تنها اگر میتوانی معدومم کن از تمام دنیاهایی که به پا کردی

معدوم به ذات و ممتنع الوجودی که هیچ دلیلی برای وجودش واجب نشود

تنها یک سوال برایم باقی ماند...!!! خدایان هم خجالت می کشند؟!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

نفرت عشق

سخت است سهم تو از واژه عشق تنها نفرت شود

نفرت از تو... و نفرت تو از واژه ی به نام عشق .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

سخت است

سخت است دوست داشتن کسی که اعتقادی به شما ندارد

سخت است دوست داشتن کسی که دوست داشتنتان را قبول ندارد

سخت است عاشق کسی باشید که ... که ... اعتقادی به عشق نداشته باشد

اعتقاد به عشق شما

سخت است... خیلی... اینجاست که تو می مانی و هیچ و دگر هیچ ودگر هیچ...

سخت است ساده بودنت بهانه ای شود برای ساده گذشتن ازت .


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن