نوشته های مستر من

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

نفرت عشق

سخت است سهم تو از واژه عشق تنها نفرت شود

نفرت از تو... و نفرت تو از واژه ی به نام عشق .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

سخت است

سخت است دوست داشتن کسی که اعتقادی به شما ندارد

سخت است دوست داشتن کسی که دوست داشتنتان را قبول ندارد

سخت است عاشق کسی باشید که ... که ... اعتقادی به عشق نداشته باشد

اعتقاد به عشق شما

سخت است... خیلی... اینجاست که تو می مانی و هیچ و دگر هیچ ودگر هیچ...

سخت است ساده بودنت بهانه ای شود برای ساده گذشتن ازت .


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

روز مبادا

هیچوقت تمام خودت را صرف کسی نکن

گاهی کمی از خودت را هم برای خودت نگه دار

برای روز مبادا...

که مبادا روزی ساده از تو بگذرند و تو بمانی و تلنباری از هیچ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

واقعیت

دلت برای خودت تنگ نشده؟!!!

برای خود واقعیت؟ نه این خود ظاهری که برای دیگران بنا کرده ای

برای قبل تر هایت

برای سادگی ها

بچگی ها

روراستی ها

واقعی بودن ها

راستی...

خودت برای خودت دل تنگ شده ای؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

ساعت 00:00

چرا همیشه حق با توئه، حتی وقتی قانون میگه حق با یکی دیگه اس؟!!!

+ دیالوگ خوب فیلم ساعت صفر 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

Hello my dear diary

این اتفاقات اخیر یه چیز خوب به من یاد داد

این که به چیزی که رو هواست اعتماد نکن

اینکه به تکنولوژی نباید اعتماد کرد، هرچند که پیشرفته باشه

اینکه فناوری و تکنولوژی بود و نبودش به یک فوت بنده

حذف و حفظش به یک صفر و یک بنده

از سر تنبلی بود میدونم

ولی تصمیم گرفتم من بعد هر چی مینویسم

علاوه بر هر کجا که می نویسم تو دفتر خودم هم بنویسم

اونموقع دیگه کل سیستم های امنیتی جهان هم به خطر بیفته من چیزهایی که برام مهم اند رو در امن ترین جای ممکن دارم

مگر اینکه مغول بازم حمله کنه

والا، الینا گیلبرت هم نشدیم برا خودمون همیشه دفترچه خاطرات داشته باشیم باهاش حرف بزنیم: "Hello my dear diary"

البته از زمان بچگیم دارمش ولی کوچیک بود و نصفه و نیمه رها شد

ولی هنوزم که هنوزه وقتی همون چند صفحه رو هم که میخونم خودش یه دنیاست

جمله بندی هام، خاطراتم، موضوعاش، بچه گی هام، از همه مهمتر اون دست خط بچگونه ام

جای این چیزا رو هیچ ابر رایانه ای نمیتونه پر کنه

برا همین بهترین نوشته هام رو تصمیم گرفتم تو دفترم هم نگهشون دارم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مسترمن

گفت و گفتار

گفتم غم تو دارم گفتا درک به من چه

گفتم که مال من باش گفتا برو نمیشه

گفتم که بی وفایی گفتا زهی خیاله

گفتم نظر به من کن گفتا چشام خماره

گفتم زگیسوانت رسوای عالمم کرد 

گفتا دلم به حال دیوانگان بسوزه

گفتم ز صبح و شامان جز تو خبر نگیرم

گفتا در این گذرگه بر تو خبر نباشه

گفتم سیاهی آن چشمان مرا بسوزاند

گفتا ببندمش آن، بر روی تو حرامه

گفتم دل اسیرت کی عزم خانه دارد

گفتا در این بیابان دل دیگه جا نداره

گفتم زمان حسرت، حسرت کِشی و حسرت

گفتا قضای دنیاست در آن رضا محاله

ر.ص

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

Hello Mr man

آخرینی ترین حرف اولم هست که میخواهم بنویسم :|

فقط میتونم بگم متاسفم

برای همه چیزهای از دست رفته با وضعیت نامعلوم.

ولی اما اینجا...

اینجا خانه ای دگر است

از نوعی دیگر

خوش آمدی قدیمی ترین تازه کار فضای مجازی نوشته ها :)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن