نوشته های مستر من

۴۵ مطلب با موضوع «Diary» ثبت شده است

خدایی هم هست؟!!!

این دیگه امتحان نیست، دیگه نمیتونی مثه بقیه چیزا اسم این رو هم امتحان بذاری

این آخر نامردیه

لذت صدای خرد شدن قلب ها چقدر برایت زیباست؟ 

از زجر و ناله ی دل های شکسته چقدر لذت می بری؟

چقدر زیبا و بی نقص و تمام بصیر بودی

کاش انسان بودی نه خدا،

حداقل شاید انسانیتت اجازه نگاه کردن صرف برایت نمی داد

خدایا خلاصه اش کنم، چند وقتی است کافر شده ام به خدایی ات

دیگر راه من و تو از هم جداست

تو بمان همان بالا و خدایی ات را ادامه بده

من هم این پایین انسانیتم را حفظ میکنم و خوب بودن را بیشتر از قبل تمرین میکنم

البته نه دیگر بخاطر حرفهای تو، بخاطر زیبایی خوب بودن و ارزش انسانیت

راستش را بگویم؟!! دیگر خجالت کشیدم برایش بگویم خدایی هم هست

خدایی که با آن عظمت قدرتش که گوش عالم را کر کرده است چه زیبا بصیر است.

ایمان آورده ام دیگر به بصیر بودنت

چه زیبا نگاهمان میکنی...

کاش جایمان برای لحظه ای تغییر می کرد

من خدا بودم و تو انسان

تو همچون انسان نماهای بی تفاوت فقط به نظاره کردنت می نشستی و من با تمام انسانیتم برای بندگانت خدایی میکردم

انسان که باشی نمی توانی بی تفاوت رد شوی و تنها نظاره گر باشی، انسان که باشی تا اخرین نفس و نیروی رگ هایت به داد زجر و ناله بی پناه میرسی و امیدش را از تنها امیدش نا امید نمیکنی

خدایا بهشتت برای خودت، جهنمت هم برای کسانی مژده ده که دنیایشان بهشت بود و جهنم وارانه یادت کردند

من دیگر هیچ چیزی نمیخواهم، تنها اگر میتوانی معدومم کن از تمام دنیاهایی که به پا کردی

معدوم به ذات و ممتنع الوجودی که هیچ دلیلی برای وجودش واجب نشود

تنها یک سوال برایم باقی ماند...!!! خدایان هم خجالت می کشند؟!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

Hello my dear diary

این اتفاقات اخیر یه چیز خوب به من یاد داد

این که به چیزی که رو هواست اعتماد نکن

اینکه به تکنولوژی نباید اعتماد کرد، هرچند که پیشرفته باشه

اینکه فناوری و تکنولوژی بود و نبودش به یک فوت بنده

حذف و حفظش به یک صفر و یک بنده

از سر تنبلی بود میدونم

ولی تصمیم گرفتم من بعد هر چی مینویسم

علاوه بر هر کجا که می نویسم تو دفتر خودم هم بنویسم

اونموقع دیگه کل سیستم های امنیتی جهان هم به خطر بیفته من چیزهایی که برام مهم اند رو در امن ترین جای ممکن دارم

مگر اینکه مغول بازم حمله کنه

والا، الینا گیلبرت هم نشدیم برا خودمون همیشه دفترچه خاطرات داشته باشیم باهاش حرف بزنیم: "Hello my dear diary"

البته از زمان بچگیم دارمش ولی کوچیک بود و نصفه و نیمه رها شد

ولی هنوزم که هنوزه وقتی همون چند صفحه رو هم که میخونم خودش یه دنیاست

جمله بندی هام، خاطراتم، موضوعاش، بچه گی هام، از همه مهمتر اون دست خط بچگونه ام

جای این چیزا رو هیچ ابر رایانه ای نمیتونه پر کنه

برا همین بهترین نوشته هام رو تصمیم گرفتم تو دفترم هم نگهشون دارم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مسترمن

Hello Mr man

آخرینی ترین حرف اولم هست که میخواهم بنویسم :|

فقط میتونم بگم متاسفم

برای همه چیزهای از دست رفته با وضعیت نامعلوم.

ولی اما اینجا...

اینجا خانه ای دگر است

از نوعی دیگر

خوش آمدی قدیمی ترین تازه کار فضای مجازی نوشته ها :)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

:):

بعضی وقتا اینجوری ایی : 

:):

نمیدونی چه حالی داری :|

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

یادداشت

صبح از خواب بلند شدم دیدم مامان یه یادداشت نوشته گذاشته رو لپ تاپ :

سلام آقا رضا ضمن تبریک میلاد هشتمین اختر تابناک ولایت و امامت علی بن موسی الرضا

لطفا نان بخر

- - - - - - - - - - - - -

+ مامانه ما داریما 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن