نوشته های مستر من

۴۵ مطلب با موضوع «Diary» ثبت شده است

ارشد96

دلخوشی یعنی این که همون رشته شهری که عاشقشی قبول بشی 💗 

#ارشد96 #فلسفه #تهران #روزانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

حرف های ناگفته

بعضی حرف ها هم هستند که از عمق جان تیشه به ریشه ات می زنند و لامصب هیچ جای مناسبی نمی تونی برا زدنشون پیدا کنی...

نه این وبلاگ که سعی کردم من حقیقی ام بیشتر در سایه بماند... نه تمام اکانت های شبکه های مجازی حتی آنها که قند شکن لازم دارند...

امان از دست این واژه های سرگردان داخل کلماتِ دیوانه وارِ حرف های ناگفته...

موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

عاشق

+ تا حالا عاشق شدی؟!

- آره دوبار

+ پس تا حالا عاشق نشدی .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

زندگی

+ من به زندگی و ازدواج بدون عشق اعتقادی ندارم

- ولی اونایی که ازدواج کردن خیلی نظر تو رو ندارن 

+ چون اونا چاره ی دیگه ای ندارن 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مسترمن

امروز

# تا_اینکه_ناگهان_دوباره_امروز_می_شود...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مسترمن

دلتنگی

دارم می میرم از دلتنگی... ؛(

مسترمن

مقاوم

استاد روانشناسی : تو تیپ شخصیتی مقاومی داری 

- یعنی چی؟! 

+ یعنی مقاومتت در برابر ناملایمات پیش روت خیلی بالاست و همش رو هضم میکنی و تو خودت میریزی

کجاس الان اون استاد که ببینه دیگه دارم از تو متلاشی میشم

و..... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مسترمن

خواب خوب، حس خوب، پیام خوب :)

سلام..
دیشب خوابت رو دیدم..
خواب دیدم اومدی..
داری میای ینی... دل تووو دلم نیس... من نمیدونم چرا خوابامو توی خونه قبلیمون میبینم :|
داشتم میومدم [....] ک باهم بریم کافی شاپ...
ساعت یه ربع به ۹ شب شده بود هنو نیومدی بودی :/ تو راه بودی..
خوب بود...
: ))
+ یه پیام دوست داشتنی که امروز واسم اومد :)
++ من تا حالا کافی شاپ نرفتم :)
۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مسترمن

لنگ ظهر

از سری سر و کله زدن های من (+) و خاله فریبا (-):

- رضاااااااااا... هوووووی پااااشووو بااااا ساعت دو ظهره هنوز گرفته خوابیده

+ خاله تورو خدا سر و صدا نکن خسته ام

- بعله دیگه منم از شب تا صبح بشینم پای تلگرام و لاو بترکونم و مخ دختر مردمو بزنم خسته میشم

+ خااااااالللللللهههه؟!!!!  خوبه خودت شاهد بودی تا خود صبح داشتم سفارش مردم رو طراحی میکردم... :/

- دیگه بدتر... دیگه بدتر .... هم سن و سال های تو کم مونده بچه شون هم به دنیا بیاد تو هنوز....

+ چیکار کنم برم مخ دختر مردمو بزنم؟!!

- ها چشمم روشن بعله بفرما دیگه ... بعد اینهمه مدت پسر بزرگ کردنم همینم مونده بود 

+ پس چی؟!!

- هیچی بیا یکم سر معصومه رو گرم کن باهاش بازی کن من بخوابم خسته شدم از صبح

+ من : :/ 

- تو که اگه عرضه این کارا رو داشتی الان دست از پا دراز تر نمیفتادی اون گوشه زانوی بخل رو غم بگیری

+ خاله زانوی غم بخل بگیری .... بعدشم بغل ...خخخ 

پ.ن : آخر سر هم نفهمیدم چی به چی شد هر چی گفتم یه چیزی گفت نفهمیدم چیکار کنم معصومه رو گرفتم اوردم زیر پتو با هم خوابیدیم...خخخ ... البته اینقد ادا در آوردیم که خواب همه رو پروندیم 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مسترمن

دلتان مستدام :)

اگه شب قدر برامون مهمه، قبل از شب زنده داری به فکر دلهایی باشیم که ممکنه تو این سال باعث شکسته شدنشون شدیم...

اگه دلمون از خدا شکسته شاید دلی هم از ما شکسته...

قبل از احیای شب قدر به فکر احیای دل هامون باشیم... 

شب های قدرتون مقدّر :)

۱۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مسترمن